سبکهای فرزند پروری یا والدگری
سبکهای فرزند پروری یا والدگری

سبک فرزندپروری یکی از مهمترین مسائل تربیتی که توسط والدین درست درک نمی شود. سبک فرزندپروری والدین تعیین کننده مهمی در سلامت روان کودکان است. در روانشناسی اعتقاد برای اینکه همه ما الگوهای رفتاری احساسی و فکری خود را در ارتباط با پدر و مادرمان شکل می دهیم و بر اساس این الگوها در موقعیت های مختلف رفتار می کنیم. این الگو آموزش داده نمیشود بلکه از هنگام تولد بر اساس مشاهده نحوه رفتار والدین به صورت ناخودآگاه فرا گرفته می شود.
دیدگاهی که والدین نسبت به تربیت و رشد فرزندشان دارند و همچنین شیوه خاصی را که برای تعامل با فرزند خود در شرایط مختلف اتخاذ میکنند سبک فرزندپروری میگویند.
تنوع زیادی در نحوه تربیت کودکان وجود دارد ولی در عین حال اشتراکات زیادی بین والدین وجود دارد که این باعث شده محققان والدین را در چهار سبک معمول فرزند پروری قرار دهند. سبک فرزندپروری شما به ترکیبی از استراتژی هایی گفته میشود که برای تربیت فرزند خودتون استفاده میکنید.
دایانا بامیرند چهار دسته بندی برای سبک فرزندپروری ایجاد کرده است. هر کدام از این سبک ها در چهار زمینه نظم، برقراری ارتباط، انتظارات و بیان احساسات و عواطف با هم متفاوت هستند. سبک های فرزند پروری برحسب دوعامل محبت و کنترل پدر و مادر به چهار دسته تقسیم می شود:
سبک مستبدانه: دارای کنترل بالا و محبت کم
سبک سهل گیرانه: دارای کنترل کم و محبت زیاد
سبک طرد کننده: دارای کنترل کم و محبت کم
سبک مقتدرانه: دارای کنترل زیاد و محبت زیاد
سبک فرزندپروری مستبدانه

والدین مستبد اغلب نظم و انضباط بالایی دارند، مجازات در این والدین معمول است. ارتباط یک طرفه است، از والد به کودک. قوانین توضیح داده نمی شود و سبک مذاکره وجود ندارد. انتظارات بالا و بدون انعطاف است، در این سبک مراقبت و حمایت کمتری وجود دارد.
در نظر این والدین فرزندان اجازۀ اشتباه کردن ندارند و اگر خطایی از فرزند سر زند بلافاصله تنبیه میشود. رفتار این والدین همواره این پیام را به فرزند میدهد که خطا کار گناه کار هم هست. به همین دلیل محدودیتها و مقررات بیشمار و سختگیرانهای وضع میکنند که البته فرزندان همیشه در تبعیت از این قوانین سخت و بی دلیل دچار مشکل شده و در نتیجه بیشتر تنبیه میشوند.
این والدین لزومی نمیبینند که به فرزندان خود توضیح دهند و همیشه در پاسخ به فرزندان خود میگویند : “این کار را انجام می دهی،چون من میگویم!”. آنها اطاعت بی چون و چرا را فضیلت میدانند و معمولا از سر خشم به فرزندان خود پاسخ میدهند. این باعث میشود کودک یا نوجوان بیشتر خشمگین شده و بیشتر نافرمانی کند. تحقیقات نشان میدهد این والدین خود همواره یک ترس درونی دارند.
نتیجۀ این سبک والدگری این است که کودک همواره از والدین خود میترسد. وقتی کسی بترسد اعتماد به نفس و عزت نفسش کاهش یافته و پیدرپی در کارها شکست میخورد. فرزندان این والدین، کمتر متکی به خود هستند؛ خلاقیت و استقلال کمتری دارند و از لحاظ اخلاقی کمتر رشد یافتهاند. فرزندان این نوع والدین از دیگران انعطافپذیری بسیار کمتری نیز دارند. وقتی فضای خانه چنین سختگیرانه باشد و فرزند بترسد؛ شرایط برای برونریزیهای پرخاشگرانه فراهم شده که در این صورت هم فرزند و هم والدین آسیب خواهند دید. به دلیل سختگیری والدین این کودکان ممکن است یاد بگیرند برای دوری از تنبیه بیشتر دروغ و پنهان کاری کنند.
سبک فرزند پروری سهل گیرانه

مادر و پدر سهل گیرند. فرزند به خود اجازه می دهد هر کاری انجام دهد. تمام خواستههای فرزند را بدون تأخیر برآورده میکنند و به عبارت بهتر همواره به فرزند این پیام را میدهند که “هرچه تو بگویی . . .”. یا به نیازهای فرزند خود به طور مناسبی پاسخگو نیستند. به همین دلیل سرمشق قابل اتکایی برای فرزندان خود نخواهد بود. بیش از اندازه محبت میکنند و یا اصلا محبت نمیکنند. با نیازهای فرزندان خود با بی تفاوتی برخورد میکنند. کنترل کمتری دارند و راهنمایی محدودی ارائه میشود. کودکان خودخواه و خود دوست هستند و والدین خیلی بخشنده و از هر چی زود میگذرند. نظم و انضباط در آنها کمتر است. بدون قانون هستند و محدودیت کمی اعمال می شود. کودکان مشکلات را خودشان کشف میکند. ارتباط باز است. تصمیم گیری را به عهده خود فرزند میگذارند. انتظارات والدین حداقل است یا تعیین نشده این والدین معمولاً گرم و مراقبت کننده است.
این نوع سبک والدگری به فرزندان این احساس را منتقل میکند که برای پدر و مادر خود اهمییتی ندارند. در این سبک نظارت پدر و مادر بر فرزندان ناهماهنگ است لذا نسبت به کودک خود، هم طرد کننده هستند و هم بسیار کم توقع. در نتیجه فرزندان احساس سردرگمی دارند. به دلیل عدم وجود قواعد منطقی و شفاف دچار گسیختگی رفتاری میشوند و هنگام نوجوانی احتمال رفتارهای مخاطره آمیز بسیار بیشتر خواهد شد. از طرفی وقتی تمام خواستهها و نیازهای فرزند برآورده شود وی نسبت به همۀ دنیا متوقع خواهد بود و شخصیت خودشیفتهای شکل خواهد داد.به این معنی که همواره متوقع است که دیگران باید تمام نیازهای وی را برآورده نمایند. بیتفاوتی والدین نیز باعث میگردد فرزند در سنین نوجوانی نسبت به خود و جامعه احساس مسوؤلیت نکند و به انجام وظایف محوله در زندگی بیعلاقه باشد. فرزندان این نوع والدین معمولا آدمهای بی احساسی هستند چون تایید و پذیرش مناسب را از والدین خود دریافت نکردهاند و معمولا منفعل خواهند بود. در بسیاری مواقع کودکان در سبک سهلگیرانه دچار افت تحصیلی میشوند.
سبک فرزند پروری طرد کننده

والدین آزادی زیادی به کودک میدهند و از آنها دور می شوند. کاری را به کار کودک ندارند. و اطلاعات کمی نسبت به وضعیت کودکشان دارند. آنها وقت و انرژی زیادی برای رسیدگی به نیازهای کودک نمیگذارند. قوانین زیادی نمی گذارند. کودکان هدایت زیادی دریافت نمی کند، همچنین توجه زیادی هم نمی گیرد. والدین انتظار دارند که کودکان خودشان بزرگ شوند. والدین در این سبک نظم خاصی استفاده نمی کنند. کودک اجازه دارد هر کاری بکند. این که او را آزاد میگذارند به دلیل کمبود اطلاعات یا مراقبت است. والدین طرد کننده آگاهی کم نسبت به رشد کودک دارند. گاهی هم درگیری شدیدی با مسائل مالی و بیکاری و بیماری دارند. کودکان با این نوع سبک تربیتی اغلب اعتماد به نفس پایینی دارند. ارتباط والد و فرزند محدود است. این گروه از والدین مراقبت کمی دارند. از کودک انتظاری کمی وجود دارد یا اصلا وجود ندارد.
سبک فرزندپروری مقتدرانه

والدین مقتدر، منطقی و پرورش دهنده هستند. انتظارات مشخص و شفاف است. کودکان این والدین تمایل به خود نظم دهی دارند و خود فکر می کنند. به نظر میآید این سبک برای کودکان بیشتر مفید است. این والدین در تربیت کودک قانون وضع می کنند و پیامد عدم رعایت قوانین را اجرا می کنند،
ولی احساسات کودک را در هر موقعیت در نظر دارند. در این سبک کودک به احساسات کودک توجه و ارزش داده می شود. قوانین انضباطی روشن است و دلایل آن مشخص. ارتباط مکرر و متناسب با سطح در کودک وجود دارد. انتظارات و اهداف زیاد است اما با وضوح مشخص. کودکان ممکن است در اهداف خود نقش داشته باشد. والدین مقتدر مراقبت های خوب و حمایتگری هستند.
این نوع والدین تا حد ممکن به فرزندان خود آزادی انتخاب و عمل میدهند و آنان را در این راه پشتیبانی میکنند، نه اینکه جای آنها تصمیم بگیرند و عمل کنند. فرزندان این والدین در صورت بروز خطا حمایت میشوند ؛ حمایت به معنی درک رفتار نادرست و کمک به اصلاح آن است. این والدین از تنبیه حداقل استفاده را کرده و بیشتر تشویق میکنند. البته در صورت بروز خطا از جانب فرزند، دلیل آن را جویا شده و به جبران آن کمک میکنند. در رفتارهای کلامی و غیرکلامی خود این پیغام را منتقل میکنند که “ما هر دو با هم به نتیجه می رسیم”. در برقراری ارتباط صریح و مثبت هستند و همواره جنبههایی را مورد نظر قرار میدهند که به رشد احساس استقلال فرزندان کمک کند. این والدین در تصمیم گیریها ثبات رای نسبی دارند و در نحوۀ نظارت بر فرزندان هماهنگ عمل میکنند؛ اگرچه در جای مناسب انعطافپذیری لازم را نیز نشان میدهند.نتیجۀ این سبک ایجاد اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتر در فرزندان است. احساس مسوؤلیت بیشتر رشد میکند و فرزندان برای پذیرش مسوؤلیتهای اجتماعی و بزرگسالی آماده میشوند. فرزندان چنین والدینی از خودمختاری بیشتری برخوردارند و بهتر میتوانند به تنهایی از پس کارها برآیند.نظم و اخلاق درونی در آنها شکل میگیرد و در نهایت رابطهای حمایت کننده و خشنود کننده با خانوادۀ خود خواهند داشت.
چند قاعدۀ کوتاه برای فرزندپروری قاطع و اطمینان بخش
اگر می خواهید از سبک مقتدرانه استفاده بهتر این چند قاعده را به کار ببندید تا در اجرای این شیوه موفق باشید:
- ویژگیهای رشدی فرزندان را بشناسیم و بدانیم در هر مرحله از سنین رشدی چه نیازهایی دارند و باید به کدامیک پاسخگو بود.
- قواعد و مقررات را متناسب با سن آنها وضع کنیم ودلایل منطقی داشته باشیم. بیان روشن و شفاف این دلایل اهمییت زیادی دارد. پیامدهای رفتاری که میگذارید را حتما اجرا کنید. اجرا نکردن آن باعث میشود کودک روی حرف شما حساب نکند.
- تا جایی که میشود از تنبیه و سرزنش استفاده نکنیم و به جای آن به توضیحات آنها گوش فرا دهیم و سعی کنیم بفهمیم چرا چنین کاری انجام دادهاند. پس از آن با پذیرش و مهربانی کمک کنیم خطای خود را جبران کند. بابت خطایی که کردهاند به آنها احساس گناه ندهیم.
- سریع تصمیم نگیریم و همواره فرصت فکر کردن را به خود و به دنبال آن به فرزندان خود بدهیم.
- مسوؤلیت کارهایشان را متناسب با سن آنها به عهدۀ خودشان بگذاریم.
- بی هیچ شکی، فرزندان ما الگوهای رفتاری خود را در رابطه با ما به عنوان پدر و مادرشان شکل دادهاند؛ پس همواره از خود این سوال را بپرسیم که سهم ما در الگوهای رفتاری فرزندانمان چه بوده است. سهم خود را بشناسیم و برای اصلاحش کمک بگیریم.
- تا جایی که می توانید شنونده خوبی برای احساسات و نیازهای کودک باشید.
- وقتهایی را برای تعامل مثبت و بازی با کودک اختصاص دهید.
- رفتارهایی مثل نگاه چشمی، لبخند، نوازش و در آغوش گرفتن کودک را بیشتر کنید.
ما تنها در یک سبک فرزند پروری قرار نمی گیریم بلکه ممکن است در جاهای مختلف از هر چهار روش استفاده کنیم. ممکن است زمانی لازم باشد که ما مقتدر باشیم در صورتی که سبک تربیتی ما مقتدرانه نیست و زمانی مستبدانه باشیم.
هرچند که بهتر است پدر و مادر هر دو یک سبک والدگری یکسانی داشته باشد اما تحقیقات نشان داده که اگر یکی از والدین حداقل مقتدر باشد برای فرزند بهتر است این است که هردو همان سبک را داشته باشند.
علاوه بر سبک فرزند پروری مسائل دیگری هم بر کودک اثر دارد مثل خلق و خوی کودک سبک کار معلمان و گروه همسالان.
جدیداً اسم های متفاوتی برای سبک های تربیتی گفته میشه مثل والدین هلی کوپتری ( سبک مقتدرانه) یا فرزندپروری آزاد(سبک طرد شده)
لزومی ندارد که همیشه با یک سبک جلو برویم ممکن است گاهی به خاطر منافع کودکمان سبک خود را تغییر دهیم.
دیدگاهتان را بنویسید